درآمد
نیاز و ضرورت آراستگی انسان به دو آرایه تعلیم و تربیت، در هیچ فرهنگ و برهه تاریخی و قلمرو جغرافیایی، انکار و نادیده انگاشتن را بر نتافته و نميتابد. در بازخوانی پرسشهای بنیادین میان رشتهای این عرصه، از جمله میتوان به نسبت میان تعلیم و تربیت و گسستها و پیوستهای آن دو اشاره داشت. اهمیت و ضرورت پرداختن به این موضوع با در نظرداشت دو نکته بیش از پیش روشن ميگردد: نخست اینکه میان تعلیم و تربیت پیوندهای وثیق و پیچیدهای است، چندان که در تمایز و طبقه بندی علوم، چه بسا تعلیم و دانش آموزی، در شمار زیر شاخههای تربیت جای داده شده است. از سوی دیگر، نشناختن قلمروهای تفکیک و جدايی ساحتهای همنشینی و همراهی این دو میتواند به اختلاط روشها، ابزارها و جابجايی اهداف و انتظارات بینجامد که سرانجام کار، نه مربیان در فرآیند تربیت و نه معلمان در امر تعلیم و آموزش، آفاق روشن و از پیش تعیین شده را فرا روی خویش نمیببینند تا در کار خویش، قرین توفیق باشند. بر پایبست چنین نگاهی، نوشتار پیش رو کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد و مرزهای جدایی و ساحتهای همنشینی تعلیم و تربیت را به بررسی و پژوهش بنشیند، آن هم نه از منظر علوم آموزشی و تربیتی، که از منظر قرآن؛ زیرا که قرآن کتابی است با دغدغهها و راهبردهای افزون و در خور تأمل در هر دو مقوله آموزش و پرورش، به پیمانهای که در باور برخی از قرآن پژوهان، بارزترین شاخصه قرآن را میتوان رویکرد تربیتی و آموزشی آن برشمرد.